تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1398 | 20:58 | نويسنده : AЯMAN

سلام ممنون از بازدیدتون

 

 

برای دیدن تمام موضوعات وبلاگ ب آرشیو موضوعات در بالای صفحه(سمت چپ) مراجعه

کنیـــــد و درصورتی که تصاویر نشان داده نمیشود روی آنها راست کلید کرده و بر روی گزینه

show picture کلیک کنید تا تصاویر نشان داده شود.

 

 تشکـــــــر:آرمــان

 جهت عضویت در سایت کلیک کنید 

 نظر فراموش نشه!


تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1398 | 19:58 | نويسنده : AЯMAN

چگونه سره حرف را با کسی باز کنیم! مخصوصا دخترها

این طور که بوش میاد خیلی هاتون با سر صحبت رو باز کردن با دخترها مشکل دارید.

همون کارو بکنید که اگر طرف پسر بود می کردید . فکر کنم که در مورد پسرها هم مشکل دارید.

. . . خوب این هم راه حل

برای این که شروع به صحبت با کسی کنید سه راه وجود داره:

1. در مورد یه چیزی سوال بپرسید.

مثلا: توی یک نمایشگاه هستید - چه فکر می کنید راجع به این اثر؟

2. راجع به یه چیزی نظرتون رو بیان کنید.

مثلا: توی صفحه سینما هستید - عجب صفحه طولانی ای، هیچ فکر نمی کردم فلان فیلم انقدر طرفدار داشته باشه.

3. یک حقیقتی رو بیان کنید .

مثلا: اتوبوس دیر کرده یا چقدر امروز سرده.

موضوع هر یک از این سه مورد بسته به شرایطی که درش هستید فرق می کنه. ولی تا اونجا میتونید موضوعاتی رو انتخاب کنید که در طرف مقابل ایجاد علاقه کنه.

تذکر: درسته که شما باحال ترین و با نمک ترین و خوشتیپ ترین آدم هستید و خلاصه خیلی کارتون درته. ولی لطفا سعی کنید سوژه ی صحبت راجع به خودتون نباشه. باور کنید آدم های غریبه اونقدر که شما به خودتون علاقه مندید به شما علاقه مند نیستند. ولی نکته ی جالب اینجاست که اونها هم به همین اندازه به خودشون علاقه مندند.
نتیجه گیریه علمی این که اگرسوژه ی صحبت به نحوی به اونها ارتباط پیدا کنه شانس موفقیت بیشتری دارید.

همونطور که در بالا می بینید بدترین نوع شروع بیان کردن یک حقیقته مثله این که هوا سرد شده امروز. دوتای دیگه هر دو خوبن. اگر از سوال کردن استفاده می کنید سعی کنید هی پشته سره هم سوالهایی که جواب کوتاه می خوان نپرسید که تبدیل به بازپرس می شید. سوال های چرا و چطور بپرسید که پاسخ های بلند نیاز دارن.

حقیقته نه چندان شیرین :

از همه ی آدم هایی که سعی می کنید سره حرفو باهاشون باز کنید 20 درصد محلتون نخواهند داد. این طبیعیه. ناراحت نشید و خودتونو نبازید. مخصوصا اگر آنقدر بد شانس بودید که از صد تا آدمی می خواید برین سراغشون بیست های اولشون از این گروه ... باشن. به 80 نفر بعدی فکر کنید.

شجاع باشین.

می خواستین با طرف حرف بزنید تحویلتون نگرفته. آسمون که به زمین نیومده . . در این مواقع به خودتون بگید

این نشد نفر بعدی !

خیلی خب، برای مشتاقان علم شیرین دختر بازی بریم سراغ مطالبه جدید:

مقاله آموزشی تحت لیسانس:

در برخورده اول:

توصیه اساسی: اصلا فکر نکنید که هر چرندی که بقیه هم می گن شما هم بگید. نرید بگید خانم چند دقیقه می تونم وقتتون رو بگیرم و این حرف ها . این ماله کساییه که این تا اینجا رو خوندن. شما عزیزای من به شرطه این که نکته ی دفعه قبل رو رعایت کنید و شخصیت قوی ای از خودتون نشون بدید تقریبا با هر چیزی می تونید سره حرفو باز کنید.

چند تا پیشنهاد: سوال کنید! راجع به هر چیزی که می خواید. بعد از اونجای کار یک چیزی توی حرفاش یا رفتارش پیدا کنید و باهاش شوخی کنید و همین طور ادامه بدید.

راجع به کس دیگه حرف بزنید. مثلا توی یه مهمونی بغله یه دختر نازنازی نشستید فکر می کنید که چی بگید؟! می تونید یه بدبختی رو پیدا کنید و راجع به این وای عجب *** گنده ای داره یا این که چقدر بد لباس پوشیده یا هر چیز دیگه ای با دختره حرف بزنید.

توی خیابون می تونید بگید که خیلی دلتون می خواد باهاش آشنا شید ولی وقت ندارید، ازش شماره بخواید یا بهش شماره بدید.

توصیه مهم: هر کاری می کنید خیلی طولانیش نکنید و زود تمومش کنید. در برخورد اول نباید کار به اونجا بکشه که حرف کم بیارید یا به مزخرف گفتن بیفتید. کوتاه و مختصر و مفید باشید.

مثال: فرض کنید توی یک مهمونی یک دخترو می بینید و به هر روشی که دلتون می خواد باهاش سره حرفو باز می کنید. بعد از یک خورده حرف زدن و حتی اگر فرصتش بود مسخره کردنش (مثال در مثال: دارید حرف می زنید متوجه می شید که پاهاش یه خورده بزرگه، زود بگید وای تو کفش چه جوری گیر میاری با این پاهای بزرگ! البته این کارو فقط با دخترهای خوشگل بکنید که اعتماد به نفس زیادی دارن) بعد از اینها بگید که شما باید برگردید برید پیشه دوستاتون. (حرف زدن با شما خیلی مهمه و مفت نیست) یا هر بهانه ی دیگه که دوست دارید و واقعا بلند شید که برید. یک قدم که برداشتید می تونید برگردید بگید راستی شماره من اینه یا شمارتو برام بنویس و کاغذ آماده بهش بدبد ( عمله انجام شده قرارش بدید ) و بگید که به نظرتون می تونه مصاحبه خوبی باشه و شاید بتونید که گاه یه گپی با هم بزنید.

یادتون باشه به هیچ عنوان حرف از این که آیا دوست پسر داره یا این ها نزنید. شما می خواید باهاش دوسته عادی باشید!!!

اگی گفتید وقتتونو بگیرمو و به تته پته افتادید فاتحه ی کار خوندس و حالیش کنید که تحفه ای هم نیست.

نتیجه گیری

رئیس شمایید و شما هستید که تصمیم می گیرید که آنقدر دختر باحالی هست که باهاش دوست شید یا نه .



چگونه یک دختر را به سوی خود جذب کنید !

البته خود به خود جذب میشن حالا محض احتیاط بخونید

با روش هایی که بهتون می گم می تونید یک شخصیت با مزه خلق کنید و در عین خنده دار بودن جذاب هم باشید:

1.تا می تونید در مورد مسائل مختلف مربوط به دختر زیاده روی کنید. مثلا یه دختری بهتون می گه وای چقدر موهام بدشده امشب (داره ناز می کنه که شما بگید نه خیلی هم قشنگه)! و شما هم می گید : من نمی خواستم بروت بیارم ولی آره خیلی بد شده. همونجا احتمالا دختره می خنده و یک وشگونی ازتون می گیره و شما هم می تونید اینو براش دیگه تا آخره اون شب داستان کنید و همش بگید وای همه دارن موهاتو نگاه می کنن! حالا چیکار کنیم و یا مثلا من خجالت می کشم با این موها با تو راه برم و ...

2. تا اونجا که می تونید سعی کنید متهمش کنید می خواد شما رو بلند کنه! دختر . مثلا اگه گفت دیگه دیره و من باید برم خونه بگید ولی من باهات نمیام و اون می گه نه گفتم من می خوام برم خونه و شما هم که انگار کرید می گید ای بابا ما هنوز همدیگرو درست نمیشناسیم و تو می خوای منو ببری خونت. عجب دور و زمونه ای شده ها و ...


3. زیادی لبخند نزنید و به جوکهای خودتون نخندید.

4. مسایل مختلف رو با هم مربوط کنید به طرزی با مزه. مثلا اگر یه دختره چاق وارد یه کافی شاپ میشه که شما نشستید شد و با** بزرگی داشت بگید اه ، جنیفر لوپز اینجا چیکار می کنه یا ...

5. احساساتشو لطیف مسخره کنید! مثلا: می گه وای واقعا از این که مردم بغل دستم سیگار بکشن متنفرم! بگید: حالا واقعا نسبت به این کار چه احساسی داری؟

این ها رو با جوک ها و تیکه های با مزه تون قاطی کنید، حتما نتیجه می ده

به امید موفقیت شما عزیزان


 


برچسب‌ها: 1234,
تاريخ : جمعه 9 اسفند 1392 | 21:24 | نويسنده : AЯMAN

مورد داشتیم دختره رتبه کنکورشو با 140* وارد کرده،خطش شارژ شده...!

 

.

.

.

 

مورد داشتیم دختره با دنده اتومات خاموش کرده!

 

.

.

.

 

مورد داشتیم دختره تو مدرسه ویار کرده

 

.

.

.

 

مورد هم داشتیم دختره 10 سالش بوده؛استاتوس زده :هیچ دردی بد تر از زایمان نیست...!


تاريخ : دو شنبه 20 آبان 1392 | 18:33 | نويسنده : AЯMAN

دختره قیافش شبیه داشبورد نیسان می مونه

 

توی پروفایلش نوشته:

 

نکند مرا برای زیباییم میخواهد

 

وااااااااااااای :|


تاريخ : دو شنبه 20 آبان 1392 | 18:29 | نويسنده : AЯMAN

دختره 12 قیافش شبیه قاشق مربا خوریه

 

توی about پروفایلش نوشته: مُدلینگ (Modeling)

 

آخه چی بگم من!

 

 


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:53 | نويسنده : AЯMAN

یه سری هم هستن هنوز رو ماشین ها میان می نویسن :

 

” لطفا مرا بشویید”

 

اینا آخرین بازمانده های نسل دایناسورها هستن !


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:52 | نويسنده : AЯMAN

از جلوی پارک خونمون رد میشدم

دیدم یه دختــــــر خارجی دپرس داره عکس میگیره

رفتم جلو بهش گفــــــــتم : can u speak english?!

انگار دنیارو بهش داده بودن

با کلی شوق و ذوق گفت : Yeeeeees ,I caaaaaan!!!!!!

زدم رو شونــــــش گفتم :

” sorry , I can’t …


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:46 | نويسنده : AЯMAN

 

یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم . . .

 

حاجی خعلی کلاس داره :))


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:45 | نويسنده : AЯMAN

کسی که نصف شبی بیدار میشه میره دستشویی یه قهرمانه  :lol:  :|


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:44 | نويسنده : AЯMAN

ایرانسلم دیگه ترکم کرد

اس ام اس داده اگه دلت نمی خواد دیگه باهات باشم

عدد ۲ را به ۵۰۰۵ ارسال کن


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:43 | نويسنده : AЯMAN

همیشه در هر فداى سرت یه خاک بر سرت به صورت مستتر و بالقوه وجود داره !


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:42 | نويسنده : AЯMAN

بحث سر خریدن گوشی بود

 

یکی از دوستان گفت: اگه میخوای گوشی لمسی بخری ،تاچ بخر!!!

 

دیگه من اون لحظه باید توبه میکردم که همچی دوستی دارم :((


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:41 | نويسنده : AЯMAN

یه زمانی بود اگه تلویزیون کسی تلتکست داشت انگار بوگاتی داشت !


رسما آدم حساب نمیکرد کسی رو :|


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:39 | نويسنده : AЯMAN

حاجی امشب سر یه موضوع الکی که حق با من بود با بابام حرفم شد

بابام هم میخواست معذرت خواهی کنه

هم غرورش نمیذاشت

طی یه حرکت انقلابی رفت کولر و روشن کرد !حخخخ


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:38 | نويسنده : AЯMAN

حاجی من اصلا به آنتی ویروس اعتقاد ندارم چون ویروسای لپ تاپم بر اثر کهولت سن از بین میرن !

 

ی همچی آدمیم من :|


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:38 | نويسنده : AЯMAN

یعنی ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ :|


یه ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺍﺭﻡ .. ﻫﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺤﺸﺶ ﻣﯽ ﺩﻡ…


ﺳﺮﯼ ِ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﻓﺤﺸﺶ ﺩﺍﺩﻡ ، ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺯﺩه


ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﻤﺎﺍ !

 

هعی خداااااااا :))


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:36 | نويسنده : AЯMAN

 

سرگذشت کلمه “ سلام ” به مرور زمان در اس ام اس

 

سلام

علیکم

سام

علیکم

علیکم سلام

سلم

سم

س

؟

 

حاجی اصن ی وضی!!!!


تاريخ : چهار شنبه 8 آبان 1392 | 16:34 | نويسنده : AЯMAN

ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺩﺭﺩ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯﻣﺎﺳﺖ !


ﺑﺪﺑﺨﺘﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻦ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻃﺮﻓﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ .خخخخخخ


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 17:1 | نويسنده : AЯMAN

دختره ۱۳سالشه استاتوس گذاشته :


خیلی سخته ببینی دستای عشقت تو دستای یکی دیگه س ! o_O


من ۱۳سالم بود بادکنک باد میکردم سر بادکنکو میکشیدم صدای ویییییژژژژژژژژ میداد . . .


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:59 | نويسنده : AЯMAN

آینه بغل ماشین هم نشدیم که بعضیا از اونی که فکر میکنیم بهمون نزدیکتر باشن :((


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:58 | نويسنده : AЯMAN

تا چن سال دیگه تعداد خواننده ها از شنونده ها بیشتر میشه

 

بعد تو سایت های موزیک اسم شنونده های جدید رو میذارن !


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:57 | نويسنده : AЯMAN

جواد خیابانی :

 


اینیستا ، دوباره اینیستا ، حالا دیگه سه باره اینیستا !


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:55 | نويسنده : AЯMAN

قبول دارین بیسکوییت مادرای قدیم بهتر بودن؟

دیروز یکی خریدم مزه پدر میداد سری دوم استاتوس های خنده دار فیس.بو.کی مهر 92

 

:|


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:54 | نويسنده : AЯMAN

فکرش رو بکن

انسان های اولیه برای این که به همدیگه فحش بدن

چه نقاشی هایی که نکشیدند!:))


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:51 | نويسنده : AЯMAN

یک ﺭﻭﺯ ﺷﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻫﻮﯾﯽ ﺩﻭﯾﺪ ،

ﺁﻫﻮ ﺩﻭﯾﺪ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﺳﭙﺲ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ…

ﻭ ﺑﻪ ﺷﯿﺮﮔﻔﺖ :

ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ ،…. ﻫﻤﺶ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ،…

ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ!

.

.

.

.

.

.

.

ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ

ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﯿﺮ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺨﺮﻩ!:))


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:50 | نويسنده : AЯMAN

اگه کسایی که بندری میرقصن میتونستن خودشون رو تو اون حالت ببینن میرفتن توبه میکردن

 

چون واقعا 90 درصد رقصشون عشوه شتریه :||


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:48 | نويسنده : AЯMAN

من از بیگانگان هرگز ننالم

 

برخورد فیزیکی میکنم باهاشون دهنشونو سرویس میکنمخنده


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:47 | نويسنده : AЯMAN

به جان خودت قسم ، دختره اومده میگه :

ببخشید شما که کامپیوتری هستی ،

نرم افزار free space داری ؟

هرچی میخوام کُپی کنم رو هاردم پیغام میده free space نیاز داری !!!

خدا سر شاهده قلبم گرفت !!!

اصن فشار عصبی و مرگ مغزی و ایدز و یجا با هم گرفتم

دخترااااا کلــــاً تا ۲۴ ساعت نزدیک نشین که با چوب میزنمتون …

والــــــــــــــــــــا !!!


ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 16:44 | نويسنده : AЯMAN

دختره اومده توی اسباب بازی فروشی

 

برگشته میگه این پلنگ صورتیتون رنگ بندی نداره!!!

 

اصن داغون شدم.....میفهمی.....داغون

 

:|


تاريخ : شنبه 19 مرداد 1392 | 14:1 | نويسنده : AЯMAN

اینترو [ سینا ساعی ]

 

هنو خاموش نشده میشه یکی دیگه روشن

بهم ریخته کنتراست ال سی دیه مخم یه فریک ِ کلا دارم به این فکر میکنم

که تو چجوری فکر میکنی به اینی که گفتم نمیتونی بگیری جلوشم

[ کورس ]:

 

هِی تو که میگی جعمامون عادیه /

هِی پس واسه چی میگیری سمت ما هِی تو که میگی جعمامون عادیه 

هِی پس واسه چی میگیری سمت ما

ورس ۱ [ سینا ساعی ]:

 

تو نمیفهمی بچه جون چی میگم

خیلیا سمت مون میگیرن تو جمعمون میشینن و یه چیزای خاصی تو 

اَکتمون میبینن و خفه خون میگیرن اینجا میتینگه ناجوریه دی گی که پایکوبیه

همه فـ ـاک میدیم به دامبولیه انقدر بالام که پیچیده پام جوبیته

پخش میشه از دیزین به بام جوری که تو ساعت مچی اینکه کی کینگه خالکوبیه

پول رپ فارسی جیرینگه صاف تو جیبه بروبکس این چیزا عادیه

مثلا همین که شبی سینا ساعیه باربی , وقتی میام پا میدن

رو نرو ِ قدیمیا راه میرن اوله من تو بیت گمم

دومن نگا فکر کردم پیتونم سویُم یه بار داشتم فل بداهه میکردم غیب شدم الان در حال زدن حرکت اگ رولم! هنوز ! هنوز بدتر از منه سینا قدیمه دور زنا مگ منه منه!

[ کورس ]:

 

هِی تو که میگی جعمامون عادیه 

هِی پس واسه چی میگیری سمت ما هِی تو که میگی جعمامون عادیه

هِی پس واسه چی میگیری سمت ما

ورس ۲ [خشی SR]:

 

تو  نمیفهمی بچه جون چی میگم 

خیلیا سمت مون میگیرن تو جمعمون میشینن  یه چیزای خاصی تو 

اَکتمون میبینن و خفه خون میگیرن های درود حالتون که نیست بد

این دوست جرمنم میگه کای تو سی شو چون هی میرفت بالا

از کی از خیلی و قت حالا بیشتر از این توصیه نمیشه واسه اون به هیچ وجه واعقنی کارن نیستن اینا

اومدیم واعقن ریسک کرد اینا میگم سینا بیشتر میخواد اون که

عشق کن بده بهش میخندیم ما میگی زشته مهمونه نمیفهمه فکر کنه فریکته چت بوده تهران چجوریه طول کچه هایته!

نون با هیمکن !

قلیون لاینش خوب 

پودر بود هایزش خوب اینجا دخترا چجورین ؟ نایس ان کول بود خوب برام تو جمع کنی الان سر ِ رو کم کنی

توپم کنید دخترا زودترکنید شوتم کنید کجا؟هرجا هرجا برم  باشیم من با دوتا گرم مسترا داشیم

[ کورس ]:

 

هِی تو که میگی جعمامون عادیه 

هِی پس واسه چی میگیری سمت ما هِی تو که میگی جعمامون عادیه

هِی پس واسه چی میگیری سمت ما

ورس ۳ [ سینا مافی ]:

 

تو  نمیفهمی بچه جون چی میگم 

خیلیا سمت مون میگیرن تو جمعمون میشننو

خفه خون میگیرن دختره بم میگه رومیز یه شیشه هست میخواد بریزه نه 

پیکم داره یه ریزه تش اینو میخورم تا بپیچه بد برام

دختره میگه دارم یه چیزه مرگ برات آدم هست برام زیاد هست خودم نمیخوام دم پرام زیاد شن

من از اون حال شیکام که زود میام ولی فقط  روی تاپ چیکا دافت داره بام چیکار اینجا بی درو پیکر هست

ولی جا واسه پیرن و هیکل نه تو لباس گشاد شیکمو ول کردم دورم همه خوش تیپنو پیک اصلا صدا بوم بومه باند گوشکوبه ماست ت

و هد کوش گوش ناب شوت روی پاس تو توی چار چوبه هنو من اینجام هنو همونه قصمون یه تن باربیمم دیدی تَتوی اسمم یه قدمم نزدیک نشو با چی میخوای دربیوفتی؟ها؟؟با چی؟ا

ین تیکتاکه اینجا دی اِل بی ماها اینجا وایسادیم آی لاو یو “تی اِچ سی” هه!نزدیکمونم نمیشه بشی بهت قول میدم!

اوترو [ سینا ساعی ]:

 

تو  نمیفهمی بچه جون چی میگم

خیلیا سمت مون میگیرن تو جمعمون میشینن  یه چیزایخاصی تو 

اَکتمون میبینن و خفه خون میگیرن


صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد